خاطرات یک دانشجوی پزشکی

نوستالژی های من

خاطرات یک دانشجوی پزشکی

نوستالژی های من

بر پر کاری و اشتغال خود تاکید نکنید

تأکید زیاد بر گرفتار بودن، روشی برای زندگی و تقریباً واکنشی بازتابی است. در حقیقت به نظر می رسد یکی از پاسخ های عادی به «سلام، حالت چطور است؟»، «خیلی گرفتارم» باشد. گویی همه ما به یک اندازه درگیر این گرایش هستیم. ولی با آگاهی از این امر، تأکید کمتری بر پرکاری و مشغله های خود داریم و در نتیجه احساس خیلی بهتری پیدا می کنیم.

به نظر می رسد که ما از ابراز این موضوع به دیگران احساس راحتی می کنیم. دیشب در یک مغازه سبزی فروشی دیدم دو نفر که ظاهراً با هم آشنا بودند به سلام واحوالپرسی مشغول شدند. نفر اول گفت: «سلام، اوضاع چطوره؟» و نفر مقابل آهی کشید و گفت: «سرم خیلی شلوغه. تو چطور؟» نفر اول گفت: «من هم همین طور، سخت درگیر کارم.»

چند لحظه بعد - مثل این که مشتریان مغازه بدانند که من در این مورد مطلب می نویسم! - دو زن دیگر به این جمع اضافه شدند. یکی از خانم ها گفت: «از دیدارت خوشحالم. اوضاع چطوره؟» نفر مقابل شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «خیلی خوبم، ولی واقعاً گرفتارم.» و مؤدبانه و صادقانه ادامه داد:« تو چطور؟» و جواب شنید: «مثل همیشه سرم شلوغه.»

انسان وسوسه می شود با بیان این کلمات باب مکالمه را باز کند. حقیقت این است که اکثر ما واقعاً گرفتار هستیم. بسیاری از افراد نیز احساس می کنند که باید مشغول کار باشند وگرنه هیچ ارزشی برای جامعه ندارند. بعضی ها در میزان و مقدار اشتغال خود رقابت دارند. مشکل اینجاست که این روش پاسخگویی و تأکید مضاعف بر میزان اشتغالات، بقیه مسیر مکالمه را معین می نماید و این تأکید، استرس و پیچیدگی زندگی را به طرفین، خاطر نشان می کند.

بنابراین علیرغم این واقعیت که با گپ زدن با دوست و آشنا فرصتی برای نجات از زندگی پراسترس پیدا می کنید، خودتان انتخاب می کنید که وقت آزاد خود را نیز با تأکید و یادآوری میزان گرفتاری خویش بگذرانید.

با وجودی که این پاسخ احتمالاً جنبه هایی صادقانه نیز دارد، ولی تقویت احساس مشغولیت، بر ضد شما و دوست شما عمل می نماید. درست است، سر شما خیلی شلوغ است، اما این امر تمام آن چیزی نیست که شما هستید! شما علاوه بر اشتغالات فراوان، فردی جالب توجه با بسیاری صفات دیگر هستید. تأکید ما بر میزان گرفتاری هایمان، الزامی نیست؛ بلکه عادتی است که بسیاری از ما دچار آن هستیم. ما می توانیم این عادت را با درک وجود آن تغییر دهیم و در جستجوی گزینه های دیگر برآییم.

چنانچه مسیر مکالمه را با افرادی که ملاقات کرده اید یا با آنها تماس تلفنی دارید تغییر دهید، احساس آرامشی خواهید کرد که شما را متعجب می سازد. محض امتحان، همه صحبت هایی که راجع به گرفتاری هایتان می کنید را برای یک هفته حذف نمایید. شاید کار سختی باشد اما ارزشش را دارد. در ضمن این آزمایش با وجود آنکه میزان گرفتاری ها و مشغله شما تغییری نکرده است اما احساس خواهید کرد مشغله کمتری داشته اید و متوجه می شوید، وقتی خود شما بر گرفتاری خود تأکید نمی کنید، طرف های مقابل شما در صحبت نیز از سوی شما کمتر اجازه تأکید بر اشتغالات خود را خواهند داشت. بدین ترتیب آنها را یاری می دهید که قدری کمتر استرس داشته باشند. احتمالاً کل مسیر مکالمه شما پرورشی و آرام بخش خواهد شد.

پس دفعه بعد که کسی حال شما را پرسید، حرفی بغیر از «واقعاً سرم شلوغه» مطرح کنید. نتیجه خوشحال کننده ای عاید شما خواهد شد.

از کاه کوه نسازید

مترجم: سهیلا موسوی رضوی

17 راه برای تبدیل شدن به یک فرد بالغ وکامل

شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمی توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید. مگر اینکه بخواهید با یک کودک

ازدواج کنید (که در این حالت ''کمال'' بالاجبار به شما تزریق می شود) در این حالت وقت کافی دارید که در حین رابطه رشد کرده و بزرگ شوید.

روش های زیر به شما کمک می کند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.

ادامه مطلب ...

زندگی ات را پویا کن

افسردگی، همه زندگی شما را در بر می‌گیرد: هیجان‌ها، افکار، فعالیت‌ها، عملکرد فیزیولوژیک و موقعیت‌های زندگی‌تان را که شامل حمایت اجتماعی، روابط خانوادگی، وضعیت شغلی، درآمد و مانند این‌ها است. هر کدام از این ناحیه‌ها نیز با نواحی دیگر زندگی، در ارتباط هستند. بنابراین تغییر در هر کدام از آن‌ها می‌تواند در بقیه، تحول ایجاد کند. شما می‌توانید به جای یک منطقه، چندین منطقه را تغییر دهید. هدف درمان این است که همه نواحی زندگی شما ترقی پیدا کند. هر تغییر مثبتی می‌تواند روی نواحی دیگر مؤثر باشد ولی ما عمدتاً روی فعالیت‌هایی که می‌توانند افسردگی را کاهش دهند، تأکید می‌کنیم.
در طول افسردگی، بسیاری از مردم فعالیت‌های دوران شادمانی‌شان را دیگر انجام نمی‌دهند. اما اگر شما مراقبت از خود یا فعالیت‌های روزهای معمول‌ خود را رها کنید، زندگیتان راکد و غم‌انگیزتر می‌شود. شاید فکر کنید شما با انجام دادن کار کمتر، به آرامش دست پیدا می‌کنید اما در واقع شما با این کار به وخیم‌تر شدن افسردگی‌تان کمک می‌کنید.
افسردگی باعث عدم فعالیت می‌شود اما این عدم فعالیت، خودش افسردگی را بدتر می‌کند. شاید به نظر برسد که استراحت، راه خوبی برای مقابله با افسردگی است اما استراحت هم در واقع افسردگی را بدتر می‌کند.
منتظر این نباشید که میل به انجام دادن کارهای بیشتر، در شما به وجود بیاید. منتظر ماندن، احتمال بهبودتان را کمتر می‌کند. در عوض، به تدریج به خودتان تکانی بدهید و حتی وقتی که فکر می‌کنید حس انجام دادن کاری را ندارید، گام‌های زیر را دنبال کنید:
گام اول:
چه فعالیت‌هایی باید افزایش پیدا کنند؟
چهار ناحیه‌ای که فعالیت افراد افسرده در آن‌ها کاهش پیدا می‌کند و در نهایت موجب می‌شود افسردگی‌شان بدتر شود عبارتند از: ارتباط با خانواده و دوستان، مراقبت از خود، فعالیت‌های خودپاداش‌دهنده و مسؤولیت‌های کوچک.
لیستی که در پایین می‌آید شامل فعالیت‌هایی می‌شود که در هر کدام از این ناحیه‌ها از افسردگی تأثیر گرفته‌اند و باید افزایش پیدا کنند.
1- رابطه با خانواده و دوستان
از دیگران بخواهید کاری برایتان انجام دهند. ارتباط خود را با افرادی که در زندگی معمول با آن‌ها بوده‌اید حفظ کنید. سعی کنید بیشتر با دیگران معاشرت کنید و همیشه یک نفر را به عنوان محرم خود داشته باشید. این کارها معمولاً بهتر از تنها بودن و نگه داشتن رازها در دل است. دوباره به دیگران زنگ بزنید. در گروه‌های اجتماعی یا در کلاس‌های مختلف عضو شوید.
2- مراقبت از خود
هر روز به سر و وضع خودتان برسید و زمانی را برای حمام و نظافت شخصی اختصاص بدهید. به طور منظم ورزش کنید. هر روز صبح صبحانه بخورید و از غذاهای مقوی‌تر استفاده کنید.
3- فعالیت‌های خودپاداش‌دهنده
داستان‌های کوتاه بخوانید، در طبیعت قدم بزنید، برای خودتان برنامه هنری یا سرگرمی‌داشته باشید. برای مسافرت برنامه‌ریزی کنید، به سینما بروید و در بازی‌های دسته‌جمعی شرکت کنید.

ادامه مطلب ...

توقعات خود را کاهش دهید

از اول بگویم که «گفتن» این روش از «عملی کردن» آن آسانتر است.

توقعات بخشی از زندگی ما هستند که به نظر می رسد در ما کاملاً جا افتاده اند. اگر بتوانید توقعات خود را در مورد چگونگی وجود امور حتی تا اندازه ای تغییر دهید و قلب خود را بگشایید و پذیرای آنچه که «هست» باشید، در مسیر زندگی آرام تر و بسیار شادتری قرار خواهید گرفت.

حقیقت این است که توقعات عامل بسیاری از اندوه ها و استرس های ما هستند. ما انتظار داریم که اتفاقی به طریقی خاص روی دهد و یا شخصی طور خاصی عمل کند ولی چنین نمی شود، در نتیجه دچار ناراحتی، آشفتگی، ناامیدی و نارضایتی می شویم چون به نظر می رسد زندگی بر وفق مراد ما یا آن طور که انتظار داریم نیست. پس از سپری شدن زمانی طولانی به یک نتیجه ناامید کننده می رسیم: «''دائما'' آرزو می کنیم که زندگی متفاوتی داشته باشیم». بعد به جای آن که نقش خود را در این جریان فکری در نظر داشته باشیم، زندگی و وضعیت خود را (که مملو از احساس استرس و درماندگی است) سرزنش می کنیم.

ادامه مطلب ...

ده کلید برای تقویت روحیه

1- خود را بشناسید

امروزه پیشنهاد سقراط در قرن پنجم قبل از میلاد که در آن متنی بر خودشناسی ارائه شد به قوت خود پا برجاست. اهداف احساسات و محدودیت های خویش را بشناسید و با آرامش با آنها برخورد نمایید. خواه از طریق مطالعه، خواه از طریق اندیشیدن و تفکر، سعی کنید بعضی راه هایی را که باعث شناخت شما از خودتان می شود و این که چه چیزهایی شما را خوشحال می کند پیدا کنید. چنانچه به این توصیه عمل کنید، بهتر قادر به کنترل زندگی و مشکلات پیش روی خود خواهید بود.

2 - به خودتان ارزش بدهید و به خود اعتماد داشته باشید

ممکن است سخت به نظر برسد اما سعی کیند رفتارتان گویای این باشد که از خودتان مواظبت می کنید. حتی اگر همیشه احساس عدم اطمینان می کنید، برخورد و رفتار مثبت را به دنیای اطراف هدیه دهید. برخورد مردم با شما متأثر از رفتار و پوشش شماست. بنابراین خود ارزشی و خود اعتمادی را به نمایش بگذارید تا احترام را برای شما به ارمغان آورد.

3 - بیش از حد توان تان کار نکنید

همه ما با سخت کوشی، خواهان تأمین امنیت و رفاه خانواده مان هستیم. اما مهم این است که تعادل را در زندگی حفظ کنیم. معمولاً آن چه از نظر مالی دنبال می کنیم با آن چه که تحقق می یابد یکسان نیست. اگر برای شما تأمین معاش مهمتر از صرف وقت با عزیزان یا لذت بردن از زندگی است، بهتر است در تعیین اولویت ها بازنگری کنید. سعی کنید برقراری تعادل را از کسی که بین زندگی شغلی و خانوادگی اش این توازن را ایجاد کرده بیاموزید یا این که با خانواده یا دوستانتان راجع به تأثیرات شغلی تان بر روی آنها صحبت کنید.

4 - از افراد منفی دوری کنید

از ارتباط مسموم که در شما احساس ناراحتی، عصبانیت یا ناامنی می کند اجتناب کنید. حتی المقدور ارتباط خویش را با کسانی که برای شما افسردگی به ارمغان می آورند به حداقل برسانید، کسانی که اکثراً محبت های دریافتی را بدون پاسخ می گذارند و یا کسانی که دائماً از شما انتقاد می کنند. صداقت سخنان چنین افرادی را مورد ارزیابی قرار دهید تا ببینید که میزان حقایق موجود در سخنانشان تا چه حد براساس ارتباطی مثبت و خوش بینانه است. اگر کسانی شما را تحت فشار روانی قرار می دهند صریحاً از آنها بخواهید شما را رها کنند.

5 - مثبت فکر کنید

سعی کنید از حداکثر توانایی هایتان استفاده کنید و به قدرت خویش اتکا کنید. علایق شخصی تان را با مطالعه و رفتن به کلاس توسعه دهید. علایق جدید را امتحان کنید و شکست هایتان را به کار گیرید.

همه ما بخشی از اوقاتمان را از دست داده ایم اما افراد موفق از شکست هایشان درس گرفته اند و مغلوب شکست شان نشده اند. اگر شما توانایی هایتان را به خوبی افزایش دهید و نقش مثبتی داشته باشید واقعاً قادر به تغییر موقعیت های منفی به موقعیت های مثبت خواهید بود.



6 - ورزش، ورزش، ورزش

یک رژیم غذایی مناسب و قدری فعالیت بدنی روزانه، اعم از این که پیاده روی آرام باشد یا کار بیرون، فشار و

اضطراب را تخفیف می دهد و روحیه را شاداب نگه می دارد. ورزش و تمرینات بدنی، افراد را از احساس برتری طلبی رهایی و توانایی های سرکوب شده ذهن را ترقی می دهد. همین امر منجر به جلوگیری از افسردگی می شود. برای اشخاص متفاوت ورزش های مناسب آنها وجود دارد. تمرینات کششی و یوگا برای تخفیف فشار بسیارمناسبند. بعضی تمرینات نیز می توانند به رفع عصبانیت کمک کنند. البته ورزش بیرون از منزل فواید مضاعفی دارد، نور آفتاب در بهبود روحیه و تخفیف افسردگی کمک مؤثری محسوب می شود.

7 - بخشی از اوقاتتان را تنها بگذارید

«لذت بردن از جمع دوستان» و «تنهایی» دو بخش از زندگی اند که برای تقویت روحیه بسیار مهم اند.

علاوه بر گذراندن 20 دقیقه در حمام ، گوش دادن به موسیقی یا خروج از منزل به قصد لذت بردن از طبیعت، زمانی رابرای لذت بردن از تنهایی خویش صرف کنید. چنانچه این امر را سخت یافتید ممکن است با توسل به اجتماع از مشارکت در موضوعات مهم دوری کنید.

8 - به دیگران کمک کنید و اجازه دهید دیگران به شما کمک کنند

وقتی مشکلاتتان طاقت فرسا به نظر می رسد نشان دهید که کمک دیگران می تواند اضطراب و دلواپسی شما را برطرف کند، بنابراین مشکلاتتان را کاملاً در منظر دیگران قرار دهید. کمک بلاعوض در مسائل اجتماعی یا کمک به دوستان نیز می تواند به نفع شما تمام شود. اگر در مقابل کمکی کم دریافت کرده اید به همان میزان به دیگران مساعدت نمایید. به این ترتیب جمعیت مناسبی از دوستان و اقوامی را در اطراف خود جمع می کنید که شریک اوقات خوش شما هستند و مددکاران زمان تنگی و سختی تان.

9 - ارتباط و مراودات

با روشی روشن و در عین حال همراه با آرامش و متانت، احساساتتان را نسبت به خانواده، دوستان و مدرسه و دانشگاه تان بیان کنید و با دقت کامل به جواب آنها گوش فرا دهید. هرگز خود را تحت فشاری که ناشی از عدم بیان احساساتتان است قرار ندهید. چرا که این فشار، انفجار ناگهانی در پی خواهد داشت و دیگران شما را به «عصبانیت» خواهند شناخت.

عصبانیتی را که باعث پریشانی و دانستن نقاط ضعف شما می شود کنترل کنید. هرگز اجازه ندهید دیگران ذهن شما را بخوانند.

10 - موقع احتیاج، کمک بطلبید

افرادی را پیدا کنید که هنگام مشکلات بتوانید با آنها مشورت کنید. چنانچه پس از مشورت با دوستانتان و خانواده، مشکلات تان همچنان طاقت فرسا جلوه می نماید و احساس عدم آرامش می کنید، با مشاورینی صحبت کنید که خواهان کمک و یاری به شما هستند. اگر احساس عدم امنیت، نگرانی یا ناراحتی و پریشانی می کنید فوراً از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.